نزدیک به دویست سال از قرارداد ننگین گلستان و ترکمن چای می گذرد اما هیچ ایرانی وطن پرستی برای یک لحظه هم آذربایجان ( قره باغ و گنجه و شکی و شیروان و ایروان و نخجوان و قوبا و دربند و باکو و داغستان و ... ) جدا از سرزمین آبایی خود نپنداشته است و بزرگمردانی چون ستار خان و باقر خان نیز تا دم مرگ با این آرزو زندگی کردند و در قلب ما آذربایجان ، همان آذربایجان پیش از قراداد گلستان است و نه اندکی کمتر ، خیانت روس ها در حق این سرزمین در طول تاریخ برکسی پوشیده نیست و کماکان نیز ادامه دارد و تیغ این ستمکاری بر تن مردمان نجیب آذربایجان به مراتب گزنده تر و جانکاه تر بوده است و خیانت دست نشاندگانی چون الهام علیف که مردم آذربایجان را به بند خودکامگی خویش گرفتار کرده است نیز قابل انکار نخواهد بود .
هنوز قصیده ی شور انگیز خاقانی شروانی بر خرابه های ایوان مدائن شیرین ترین اندوه را به جان جاری میکند و پنج گنج حکیم گنجه زیباترین سرود این سرزمین است .
ما ملتی جدا از هم نیستیم و جغرافیای نقشه ها نمی تواند با خط های درشت خود قلب های به هم تنیده ی ما را از هم جدا کند .
فردای آزادی ایران ، فردای آزادی قره باغ و گنجه و شکی و شیروان و ایروان و نخجوان و قوبا و دربند و باکو و داغستان و ...
خواهد بود .
به امید آن روز
هنوز قصیده ی شور انگیز خاقانی شروانی بر خرابه های ایوان مدائن شیرین ترین اندوه را به جان جاری میکند و پنج گنج حکیم گنجه زیباترین سرود این سرزمین است .
ما ملتی جدا از هم نیستیم و جغرافیای نقشه ها نمی تواند با خط های درشت خود قلب های به هم تنیده ی ما را از هم جدا کند .
فردای آزادی ایران ، فردای آزادی قره باغ و گنجه و شکی و شیروان و ایروان و نخجوان و قوبا و دربند و باکو و داغستان و ...
خواهد بود .
به امید آن روز
نه بابا ؟؟؟؟
پاسخحذففکر نمیکنید زیادی ....
عیب نداره آرزو بر شما عیب نیست.